نام زن ساسان سرسلسلۀ ساسانیان. وی دختر گوزهر بازرنگی امیر استخر از امرای ’بازرنگان’ یا ’بازرنگیان’ بوده است. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2530 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود
نام زن ساسان سرسلسلۀ ساسانیان. وی دختر گوزهر بازرنگی امیر استخر از امرای ’بازرنگان’ یا ’بازرنگیان’ بوده است. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2530 و سبک شناسی ج 1 ص 134 شود
باغ بسیار باصفا که از خرمی مانند بهشت باشد، بهشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، جنّت، خلدستان، سرای جاوید، اعلا علّیین، قدس، علّیین، فردوس، باغ خلد، دارالسّلام، دارالقرار، دارالسّرور، سبزباغ، مینو، رضوان، خلد، دارالخلد، دار قرار، فردوس اعلا، نعیم، گشتا، دارالنّعیم، باغ ارمبرای مثال در زمینی درخت باید کشت / کآورد میوه ای چو باغ بهشت (نظامی۴ - ۵۵۱)
باغ بسیار باصفا که از خرمی مانند بهشت باشد، بِهِشت، جایی که نیکوکاران پس از مردن همیشه در آنجا خواهند بود، جَنَّت، خُلدِستان، سَرایِ جاوید، اَعلا عِلّیین، قُدس، عِلّیین، فِردُوس، باغِ خُلد، دارُالسَّلام، دارُالقَرار، دارُالسُّرُور، سَبزباغ، مینو، رِضوان، خُلد، دارُالخُلد، دارِ قَرار، فِردُوسِ اَعلا، نَعیم، گُشتا، دارُالنَّعِیم، باغِ اِرَمبرای مِثال در زمینی درخت باید کشت / کآورد میوه ای چو باغ بهشت (نظامی۴ - ۵۵۱)
باغی بوده است به سمرقند که توسطامیر تیمور آبادان شد. خواندمیر گوید: هم در این سال (778 هجری قمری) صاحبقران بی همال (امیرتیمور) مهد علیا تومان آغا بنت امیر موسی را در حبالۀ نکاح کشید و در جانب غربی سمرقند باغ بهشت را جهت او معمور گردانید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 428)
باغی بوده است به سمرقند که توسطامیر تیمور آبادان شد. خواندمیر گوید: هم در این سال (778 هجری قمری) صاحبقران بی همال (امیرتیمور) مهد علیا تومان آغا بنت امیر موسی را در حبالۀ نکاح کشید و در جانب غربی سمرقند باغ بهشت را جهت او معمور گردانید. (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 428)
بهشت خرم. بهشتی که خرم است. مقصود بهشت معهود است: اگر زو شناسی همه خوب و زشت بیابی بپاداش خرم بهشت. فردوسی. بکوشش بجوییم خرم بهشت خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت. فردوسی. بشادی یکی نامه پاسخ نوشت چوروشن بهار و چو خرم بهشت. فردوسی. بیاراست ایوان چو خرم بهشت می و مشک و عنبر بهم درسرشت. فردوسی. رسانند ما را بخرم بهشت رهانند از دوزخ تنگ و زشت. نظامی
بهشت خرم. بهشتی که خرم است. مقصود بهشت معهود است: اگر زو شناسی همه خوب و زشت بیابی بپاداش خرم بهشت. فردوسی. بکوشش بجوییم خرم بهشت خنک آنکه جز تخم نیکی نکشت. فردوسی. بشادی یکی نامه پاسخ نوشت چوروشن بهار و چو خرم بهشت. فردوسی. بیاراست ایوان چو خرم بهشت می و مشک و عنبر بهم درسرشت. فردوسی. رسانند ما را بخرم بهشت رهانند از دوزخ تنگ و زشت. نظامی
نام یشت پانزدهم از یشتهای بیست ویک گانه اوستا. این یشت موجود است و بارتولمه آن را از آثار متأخر محسوب میداردولی کریستنسن بخشی از آن را که نظم و نثر توام آمده متعلق به متأخران و بندهای 6-37 را باقیماندۀ قسم اصلی یشت مزبور و قدیم میداند و از مندرجات بندهای 7 و 11 و 21 و غیره حدس میزند که قسمت اصلی یشت مذکور متأخر از دیگر یشتهای قدیمی ولی جلوتر از یشت نهم میباشد. (از مزدیسنا ص 147). و رجوع به یشت در همین لغت نامه و مزدیسنا شود
نام یشت پانزدهم از یشتهای بیست ویک گانه اوستا. این یشت موجود است و بارتولمه آن را از آثار متأخر محسوب میداردولی کریستنسن بخشی از آن را که نظم و نثر توام آمده متعلق به متأخران و بندهای 6-37 را باقیماندۀ قسم اصلی یشت مزبور و قدیم میداند و از مندرجات بندهای 7 و 11 و 21 و غیره حدس میزند که قسمت اصلی یشت مذکور متأخر از دیگر یشتهای قدیمی ولی جلوتر از یشت نهم میباشد. (از مزدیسنا ص 147). و رجوع به یشت در همین لغت نامه و مزدیسنا شود